صحنه آهسته
سلام
اومدم از صحنه آهسته این روزای زندگیم حرف بزنم
نه اینکه شرح ماوقع بدما نه
این روزام داره با یه سری تکنولوژی خسته میگذره
گوشی ای که از داغونی قابلیت نصب یه نرم افزار اجتماعی رو بهم نمیده تا چار کلام با دوستام راحت حرف بزنم
لب تابی که پایه همیشگی فیلم و کتاب و نوشتنه اما فراتر از اون اذیتش می کنه و انقدر دوسش دارم که راضی به آزارش نیستم
حتی سیستمی که سر کار بهم دادن تا باهاش طراحی کنم هم انقدر کنده که تنها کاری که برای نزدنش انجام میدم مشت و لگد به زمین زیر پامه
این روزا که تکنولوژی به خاطر کار و زندگی عمده روزم رو نصیب خودش کرده باید بگم نداشته هامو رو صورتم می کوبه
نه اینکه عمرم و خیلی مفید بگذرونمااا نه
ولی همین معطلی های همیشگی
این کند بودنای لعنتی
اذیتم می کنن
یعنی می کردن
البته الان کمتر
چون چندتا راهکار کوچیک دل خوش کنک پیدا کردم و باهاشون سر می کنم
جای تلگرام و اینستا و.. رو با نرم افزار پادکست پر کردم و یکی از وقت گذرونیام شده همین پادکستا
جای نرم افزارای بازی هم لغت نامه و آموزش مبتدی زبان گذاشتم تو گوشیم که شاید سرم به سنگ بخوره و چارتا کلمه به درد بخور یاد بگیرم
و چندتا برنامه آموزش اریگامی که وقت گوش دادن به پادکستا بیکار نمونه دستم
خلاصه زندگیم تو صحنه آهسته اینجوری میگذره
و حرفم اینه
تو صحنه آهسته های زندگیتون
دل خوش کنک ها رو فراموش نکنید
حتی اگه نتونین تو کلمه بگید که چقد تو تغییراتتون اثر گذار هستن
چون در درون خودتون جای حرص
لبخند معامله می کنید.
روزاتون خوش