همچنان ذوق مرگ ،وصف حال الان منه
قطعا تصمیم ندارم که هر روز از هرچیز ریز و درشت بنویسم اما این روزا که بین دوتا برهه زمانی پر استرس امتحانا و تحویل پروژه (اونممم با استاد دانشورییی) هستم تنها جایی که می تونم و دلم می خواد که برم همین جاست
دیروز بعد اینجا رفتم تو شهر و ناخودآگاه یه دفتر دیگه خریدم و یه دفتر به قبلیا اضافه شد
در عجبم که چرا من یه بار تو عمرم انقدر منظم نمیشم که همه چیز رو توی یه دفتر خاص مرتب بنویسم
انقد که ذهنم آشفتست رو دنیای بیرونم بددد تاثیر گذاشته
فکر کنم تابستون امسالم همین روال پیش بره
البته امسال یکم فرق داره وباید هدفمند تر باشه
چون باید اعتراف کنم که بدون فکر و تو جو مسئولیت یه کاری رو قبول کردم که شاید نباید می کردم..
شایدم این بهترین مسیر بود
این جمله یکی از جملات آرامش بخش دنیاست " الخیرُ فی ما وَقَع"
شاید بعدا از دغدغه هام و کارایی که انجام دادم و برنامه هایی که می خوام بذارم توی اردو بنویسم تا نظراتتون رو بدونم
اما الان انقدر تمرکز ندارم
و در اخر یه حدیث متناسب حال خیلیا از امام علی(ع):